سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همه جهان شیعه هستند

طلاق یا جدایی زن و شوهر همان دلایل و عوامل را دارد که جوامع بالاتر و وسیع. و همه آنها علتش دوری از خدا و عاملش ابلیس و شیطان دوستی است. یعنی نزدیکی به خدا وحدت است و دوری از خدا کثرت. همه کوجودات جهان ذات خداوند هستند و بطور ذاتی در وحدت کامل و نظم دقیق قرار گرفته و جدایی در بین آنها معنی ندارد.زیرا هر نوع جدایی و تضاد در حرکت و اعمال باعث نابودی شده و از هستی می افتد. و حتی اراده و خواست در انها معنی ندارد.

مثلا ماه نمی تواند بگوید دلم می خواهد من خارج از مدار خود حرکت کنم. کوچکترین خروج او باعث برخورد با شهاب سنگ ها و دیگر ستارگان شده از بین می رود. در قران هم آمده که (الشمس و القمر بحسبان).ترانسپورتیشن دقیق خدا باعث شده همه ستارگان و اهالی زمین از برخورد با یکدیگر اجتناب کنند. زیرا وجود خالی نیست. و خلا مطلق وجود نیست . هرچیزی که ما آن را خلا می دانیم بالاخره وجود دارد! مانند اتاق خالی! ممکن است انسان در ان نباشد ولی چهارچوب و ساختمان آن وجود دارد. اما در مورد انسان، خداوند اراده کرده که بوسیله شیطان از او دور شوند و به کثرت برسند. بعد با اراده و خواست خود به خداوند برگردند. تا لذت بخش باشد. مثلا یک گوسفند، از چرا  ممکن است لذتی نبرد، و لی از اینکه غذای انسان بشود لذت می برد: چون به مرحله بالاتری ارتقا پیدا می کند:مولوی می گوید: از جمادی مردم و نامی شدم! لذا میتوان حرکت همه موجودات را در عرض جهان دانست(تکوینی) ولی حرکت انسان در ارتفاع جهان باید باشد.و انسان با این حرکت ارتفاع بگیرد. و از درجات بهشت بالا برود. تا به رضوان الهی برسد. و در انجا با خدا یکی شود. و ازکثرت به وحدت به برسد. پس جدایی انسان توسط شیطان صورت می گیرد. ولی قابل ترمیم بوسیله عقل انسان هست. زیرا در برابر توان وسوسه های شیطانی خداوند قدرت عقل و تشخیص و ادراک را به انسان داده است. مملکت وجودی انسان هم مثل یک کشور دارای قوه دفاعیه هست. و میتواند با شیطان نبرد کند. عقل هر انسان قوه مقننه اوست. اراده نماد قوه مجریه و وجدان نشان قوه قضائیه هست. حشم و غضب هم قوه قهریه و نظامی و دفاعی او محسوب می شود. انسان با اراده خودش باید بر شیطان چیره شود و مصوبات عقل را اجرایی کند. اما اگر اراده او ضعیف باشد وجدان او را مجازات می کند. لذا وقتی انسان از خدا دور می شود فوری توبه می کند. اگر گناهی انجام داد عقل به او نهیب می زند و وجدان وی را آزار می دهد تا برگردد. اگر برگشت بسوی خدا به وحدت می رسد. ولی اگر اصرار برگناه و معصیت و دوری از خدا داشت، از خدا و دوستان خدا جدا می شود. و همه اینها به وسوسه شیطان است. وسوسه شیطان فقط استدلال است. اما وقتی وسوسه اثر کرد و اراده انسان و عقل و وجدان را پوشاند، او هم مثل شیطان با آتش همنشین می شود. همنشینی با آتش به معنی روشن تر ان سوختن از درون است. مثلا در بهشت انسانها را می بیند، از اینکه آنها در رفاه هستند و با خدا صحبت می کنند. و جمال زیبای خداوندی انها را جذب معاشقه کرده است برخود نفرین می فرستند. حتی اگر یک درجه هم پایین تر باشند باز این آتش درون آنها شغله ور می شوند. لذا فقط انسان های کامل به بالاترین درجه رسیده و در رضوان الهی هستند بطور کامل راضی هستند.و هیچ آتش درون ندارند. همه انبیا الهی و شهدا و صدیقین و ائمه معصومین هرگز به هم حسودی نمی کنند. لذا آتش درون ندارند. ولی بقیه به دلیل جدایی از خداوند و طولانی تر بودن این جدایی، به درجات پایین تر می رند و نسبت ه درجه دارها ی بالاتر حسادت می کنند. مثلا مومنی که در ارتفاع 50درجه است می بیند با فرستادن یک صلوات می توانسته به درجه 51ارتقا پیدا کند و از مواهب بیشتری برخوردار شود. و همین حسرت او را عذاب می دهد. زیرا یکی از نامهای قیامت یوم الحسرت است. در دینا هم همین قاعده هست. اگر کسی به بالا دست خود نگاه کند کافر می شود!

Factors and causes of separation

Divorce or separation of husband and wife has the same reasons and factors as higher and wider societies. And the reason for all of them is distance from God and the cause is Iblis and Satanism. It means that closeness to God is unity and distance from God is multiplicity. All the creatures of the universe are the essence of God and are intrinsically placed in complete unity and exact order, and separation among them has no meaning, because any kind of separation and contradiction in movement and actions causes destruction and falls from existence. And even will has no meaning in them. For example, the moon cannot say that I want to move outside its orbit. The slightest departure of him caused collision with meteors and other stars and destroyed. It is also mentioned in the Qur"an that (Al-Shams and Al-Qamar) the accurate transportation of God caused all the stars and the inhabitants of the earth to avoid collision with each other. Because existence is not empty. And there is no absolute vacuum. Everything that we know as emptiness finally exists! Like an empty room! Humans may not be in it, but its framework and structure are there. But in the case of humans, God willed them to be separated from Him by Satan and to reach abundance. Then return to God with their own will. to be enjoyable For example, a sheep may not enjoy grazing, and it enjoys being food for humans: because it is promoted to a higher level: Maulvi says: I became a man and became a name! Therefore, the movement of all creatures can be considered as evolutionary, but the movement of man should be at the height of the world. and ascend the ranks of heaven. to reach divine pleasure. and become one with God there. And from the multitude to unity. So the separation of man is done by Satan. But it can be repaired by human reason. Because against the power of satanic temptations, God has given man the power of reason, discernment and perception. The country of human existence is like a country with a defense force. And can fight with the devil. Every man"s intellect is his legislative power. Will is the symbol of the executive branch and conscience is the symbol of the judicial branch. Anger and anger are considered his coercive, military and defensive powers. Man with his own will must overcome Satan and implement the decisions of reason. But if his will is weak, his conscience will punish him. Therefore, when a person turns away from God, he immediately repents. If he commits a sin, his mind will scold him and his conscience will bother him to return. If he turns to God, he will reach unity. But if he insists on sinning and disobeying God, he will be separated from God and God"s friends. And all this is the temptation of Satan. Satan"s temptation is only reasoning. But when the temptation works and covers the human will, reason and conscience, he also accompanies the fire like Satan. Companionship with fire means burning from the inside. For example, he sees people in heaven, because they are in prosperity and talking to God. And the beautiful beauty of God has attracted them to courtship, so they curse him. Even if they are one degree lower, this fire inside them will get busy. Therefore, only perfect people have reached the highest level and are in divine pleasure, they are completely satisfied, and they do not have any fire inside. All God"s prophets, martyrs, saints, and infallible imams never envy each other. Therefore, they do not have fire inside. But the rest, due to separation from God and the longer duration of this separation, go to lower ranks and are jealous of those with higher ranks. For example, a believer who is at a height of 50 degrees sees that by sending a blessing, he could be upgraded to 51 degrees and enjoy more blessings. And this regret torments him. Because one of the names of the Day of Resurrection is Yom al-Hasrat. It is the same rule in Dina. If someone looks at his hand, he becomes a disbeliever!